با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Leave Off

American: ˈliːvˈɒf British: liːvɒf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
متارکه کردن، قطع کردن، دست کشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد leave off

  1. verb stop
    Synonyms: abstain, break off, cease, desist, discontinue, end, give over, give up, halt, knock off, quit, refrain, surcease
    Antonyms: begin, continue, restart

ارجاع به لغت leave off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leave off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leave off

لغات نزدیک leave off

پیشنهاد بهبود معانی